هوش مصنوعی: این شعر حافظ به موضوع عشق و راز و نیاز عاشقانه می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که عشق به معشوق، فارغ از مکان و زمان، در همه جا حضور دارد و تفاوتی بین خانقاه و خرابات نیست. همچنین، او از غربت و تنهایی عاشق سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که عشق حقیقی نیازمند درک و توجه است. در نهایت، حافظ این شعر را به عنوان داستانی غریب و حدیثی عجیب توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند عشق و غربت ممکن است برای سنین پایین‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۶۳

روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست
در غنچه‌ای هنوز و صدت عندلیب هست

گر آمدم به کوی تو چندان غریب نیست
چون من در آن دیار هزاران غریب هست

در عشق خانقاه و خرابات فرق نیست
هر جا که هست پرتو روی حبیب هست

آن جا که کار صومعه را جلوه می‌دهند
ناقوس دیر راهب و نام صلیب هست

عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد
ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست

فریاد حافظ این همه آخر به هرزه نیست
هم قصه‌ای غریب و حدیثی عجیب هست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.