هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از درد عشق، رسوایی، و تنهایی سخن میگوید. او از غمزههای معشوق، آتش عشق در دل، و پشیمانی از ذکر نام معشوق در نماز یاد میکند. همچنین، به تنهایی و انزوا به عنوان پناهگاهی از دردهای عشق اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند رسوایی و تنهایی نیاز به بلوغ فکری برای درک کامل دارد.
غزل شمارهٔ ۲۰۶
چو تیر غمزه افکندی به جان ناتوان آمد
دگر زحمت مکش جانا که تیرت بر نشان آمد
سحرگه تر نشد در باغ کام غنچه از شبنم
که لعلت را تصور کرد و آتش در دهان آمد
نمازم کرد تلقین شیخ و آخر زان پشیمان شد
که ذکر قامت آن شوخ اول بر زبان آمد
هلاکم بیوصیت خواست تا کس نشنود نامش
ز رسوائی چو من زان رو به قتلم بیکمان آمد
رسید افکنده کاکل بر قفا طوری که پنداری
قیامت در پی سر آفت آخر زمان آمد
مه من طفل و من رسوا و این رسوائی دیگر
که هرجا مجمعی شد قصهٔ ما در میان آمد
همان بهتر که باشم محتشم در کنج تنهائی
که با هرکس دمی همدم شدم از من به جان آمد
دگر زحمت مکش جانا که تیرت بر نشان آمد
سحرگه تر نشد در باغ کام غنچه از شبنم
که لعلت را تصور کرد و آتش در دهان آمد
نمازم کرد تلقین شیخ و آخر زان پشیمان شد
که ذکر قامت آن شوخ اول بر زبان آمد
هلاکم بیوصیت خواست تا کس نشنود نامش
ز رسوائی چو من زان رو به قتلم بیکمان آمد
رسید افکنده کاکل بر قفا طوری که پنداری
قیامت در پی سر آفت آخر زمان آمد
مه من طفل و من رسوا و این رسوائی دیگر
که هرجا مجمعی شد قصهٔ ما در میان آمد
همان بهتر که باشم محتشم در کنج تنهائی
که با هرکس دمی همدم شدم از من به جان آمد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.