هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد فراق و جدایی می‌نالد و از دیگران می‌خواهد که خبر رفتن معشوق را به او ندهند. او از ذکر نام معشوق و یادآوری خاطراتش پرهیز می‌دهد، زیرا این کار باعث آتش‌زدن دلش می‌شود. شاعر از زندگی بدون معشوق ناامید است و آرزوی مرگ می‌کند تا از این درد رها شود.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مضامین عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره‌های به مرگ و ناامیدی ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۸۴

خبر از رفتن آن سرو روانم مدهید
بیخودم من خبر از رفتن جانم مدهید

یا مجوئید نشان از من سرگشته دگر
یا به آن راه که او رفته نشانم مدهید

ترسم افتد ز زبانم به تر و خشک آتش
نام آن سرو خدا را به زبانم مدهید

بعد ازین بودن من موجب بدنامی اوست
خون من گرم بریزید و امانم مدهید

من که از حسرت آن حور به تنگم ز جهان
به جز از مژه رفتن ز جهانم مدهید

من که چون نی همه دردم بروید از سر من
خویش را دردسر از آه و فغانم مدهید

پهلوی محتشم چون فکند خواب اجل
خواب گه جز ز سر کوی فلانم مدهید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.