هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد عشق و دوری معشوق می‌نالد. او معشوق را به‌عنوان کسی توصیف می‌کند که با همه سخن می‌گوید اما به او توجهی ندارد. شاعر از بی‌وفایی و نامهربانی معشوق شکایت دارد و با استفاده از استعاره‌های مختلف مانند سوسن، غنچه، گل و نرگس، احساسات خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۵۲۵

هر که دیدم چونی از غم به فغانست که تو
یار غیری و فغان من از آن است که تو

همچو سوسن به زبان با همه کس در سخنی
وین خسان را همگی حمل بر آن است که تو

میدری غنچه صفت پردهٔ ناموس ولی
بر من تنگ دل این نکته عیان است که تو

پاکدامانی از آلایش اغیار چو گل
لیک امید من خسته چنان است که تو

همچو نرگس کنی از کج نظران قطع نظر
زان که از همت صاحب نظران است که تو

گرو از صورت چین بردی و ما را ز پیت
دیده معنی از آن رو نگران است که تو

می‌روی وز صف سیمین بدنان هیچ بتی
محتشم را نه چنان آفت جان است که تو
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۲۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.