هوش مصنوعی: این شعر حافظ به بیان عشق و مستی و رهایی از قید و بندهای ظاهری می‌پردازد. شاعر از توبه‌کردن دوستان دختر رز از مستوری و رفتن به سوی محتسب سخن می‌گوید و از عشق و مستی به عنوان راهی برای رهایی از تظاهر و ریاکاری یاد می‌کند. او از شکوفایی غنچه‌های وصال و طرب مرغ خوشخوان سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که افتادگی و فروتنی را نباید از دست داد، زیرا غرور می‌تواند عرض، مال، دل و دین را به خطر بیندازد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مستی و رهایی از قید و بندهای ظاهری ممکن است برای سنین پایین‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۴۲

دوستان دختر رز توبه ز مستوری کرد
شد سوی محتسب و کار به دستوری کرد

آمد از پرده به مجلس عرقش پاک کنید
تا نگویند حریفان که چرا دوری کرد

مژدگانی بده ای دل که دگر مطرب عشق
راه مستانه زد و چاره مخموری کرد

نه به هفت آب که رنگش به صد آتش نرود
آن چه با خرقه زاهد می انگوری کرد

غنچه گلبن وصلم ز نسیمش بشکفت
مرغ خوشخوان طرب از برگ گل سوری کرد

حافظ افتادگی از دست مده زان که حسود
عرض و مال و دل و دین در سر مغروری کرد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.