هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر با بلبل (عندلیب) به عنوان پیامرسان عشق و وفا گفتوگو میکند. شاعر از بلبل میخواهد که اخباری از یار و دیارش بیاورد و حال و هوای عشق و جدایی را بازگو کند. او از روزهای خوش گذشته یاد میکند و از یار بیپروایش که عهد و پیمان را شکسته، شکایت میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه پیچیدهای است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهٔ ادبی نیاز دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
بخش ۲ - بسم الله الرحمن الرحیم
ایها اللاهی عن العهد القدیم
ایها الساهی عن النهج القویم
استمع ماذا یقول العندلیب
حیث یروی من احادیث الحبیب
مرحبا؛ ای بلبل دستان حی!
کامدی، از جانب بستان حی
یا برید الحی! اخبرنی بما
قاله فی حقنا، اهل الحما
هل رضوا عنا و مالوا للوفا
ام علی الهجر استمرو اوالجفا
مرحبا، ای پیک فرخ فال ما!
مرحبا، ای مایهٔ اقبال ما!
مرحبا، ای عندلیب خوش نوا!
فارغم کردی، ز قید ماسوا
ای نواهای تو نار مؤصده
زد به هر بندم هزار آتشکده
مرحبا،ای طوطی شکر شکن!
قل فقد اذهبت عن قلبی الحزن
بازگو از نجد و از یاران نجد
تا در و دیوار را آری به وجد
بازگو از «زمزم» و «خیف» و «منا»
وارهان دل از غم و جان از عنا
بازگو از مسکن و مأوای ما
بازگو از یار بیپروای ما
آنکه از ما، بیسبب افشاند دست
عهد را ببرید و پیمان را شکست
از زبان آن نگار تند خو
از پی تسکین دل، حرفی بگو
یاد ایامی که با ما داشتی
گاه خشم از ناز و گاهی آشتی
ای خوش آن دوران که گاهی از کرم
در ره مهر و وفا میزد قدم
ایها الساهی عن النهج القویم
استمع ماذا یقول العندلیب
حیث یروی من احادیث الحبیب
مرحبا؛ ای بلبل دستان حی!
کامدی، از جانب بستان حی
یا برید الحی! اخبرنی بما
قاله فی حقنا، اهل الحما
هل رضوا عنا و مالوا للوفا
ام علی الهجر استمرو اوالجفا
مرحبا، ای پیک فرخ فال ما!
مرحبا، ای مایهٔ اقبال ما!
مرحبا، ای عندلیب خوش نوا!
فارغم کردی، ز قید ماسوا
ای نواهای تو نار مؤصده
زد به هر بندم هزار آتشکده
مرحبا،ای طوطی شکر شکن!
قل فقد اذهبت عن قلبی الحزن
بازگو از نجد و از یاران نجد
تا در و دیوار را آری به وجد
بازگو از «زمزم» و «خیف» و «منا»
وارهان دل از غم و جان از عنا
بازگو از مسکن و مأوای ما
بازگو از یار بیپروای ما
آنکه از ما، بیسبب افشاند دست
عهد را ببرید و پیمان را شکست
از زبان آن نگار تند خو
از پی تسکین دل، حرفی بگو
یاد ایامی که با ما داشتی
گاه خشم از ناز و گاهی آشتی
ای خوش آن دوران که گاهی از کرم
در ره مهر و وفا میزد قدم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱ - نان و حلوا
گوهر بعدی:بخش ۳ - حکایة فی بعض اللیالی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.