هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر عشق عمیق و فداکاری شاعر به معشوق است. شاعر از هوای معشوق، جفاهای او، و اشک‌هایش در فراق می‌گوید و تأکید می‌کند که هیچ چیز در جهان به پای معشوق نمی‌رسد. او حتی حاضر است جان و جهان را فدا کند تا رضایت معشوق را به دست آورد. شعر همچنین به مفاهیمی مانند وفاداری، عشق الهی، و تسلیم در برابر اراده معشوق اشاره دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۳

اگر دل است به جان می‌خرد هوای تو را
و گر تن است به دل می‌کشد جفای تو را

به یاد روی تو تا زنده‌ام همی گریم
که آب دیده کشد آتش هوای تو را

کلید هشت بهشت ار به من دهد رضوان
نه مردم ار بگذارم در سرای تو را

اگر به جان و جهانم دهد رضای تو دست
به ترک هر دو به دست آورم رضای تو را

بگیر دست من افتاده را که در ره عشق
به پای صدق به سر می‌برم وفای تو را

چه خواهی از من درویش چون ادا نکند
خراج هر دو جهان نیمهٔ بهای تو را

برون سلطنت عشق هر چه پیش آید
درون بدان نشود ملتفت گدای تو را

سزد اگر ندهد مهر دیگری در دل
که کس به غیر تو شایسته نیست جای تو را

مرا بلای تو از محنت جهان برهاند
چگونه شکر کنم نعمت بلای تو را

اگر چه رای تو در عشق کشتن من بود
برای خویش نکردم خلاف رای تو را

به دست مردم دیده چو سیف فرغانی
به آب چشم بشستیم خاک پای تو را
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.