هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه بیانگر درد و رنج عشق ناخواسته و بیاختیار است. شاعر از عشق به معشوق میگوید که تمام وجودش را فرا گرفته و آرامش را از او گرفته است. غم عشق، اشکها، نالهها و بیقراریهای شاعر را توصیف میکند و نشان میدهد که چگونه وجود معشوق مانند خاری در راه اوست، در حالی که عشق شاعر برای معشوق مانند گلی زیبا است. شاعر از تسلیم شدن در برابر این عشق و پذیرش رنجهای آن سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و بیان احساسات پیچیده مانند درد عشق، تسلیم و اندوه است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.
غزل شمارهٔ ۱۴
دلبرا عشق تو نه کار من است
وین که دارم نه اختیار من است
آب چشم من آرزوی تو بود
آرزوی تو در کنار من است
آنچه از لطف و نیکوی در تست
همه آشوب روزگار من است
تا غمت در درون سینهٔ ماست
مرگ بیرون در انتظار من است
عشق تا چنگ در دل من زد
مطربش نالههای زار من است
شب ز افغان من نمیخسبد
هر که را خانه در جوار من است
خار تو در ره من است چو گل
پای من در ره تو خار من است
دوش سلطان حسنت از سر کبر
با خیالت که یار غار من است،
سخنی در هلاک من میگفت
غم عشق تو گفت کار من است
سیف فرغانی از سر تسلیم
با غم تو که غمگسار من است،
گفت گرد من از میان برگیر
که هوا تیره از غبار من است
وین که دارم نه اختیار من است
آب چشم من آرزوی تو بود
آرزوی تو در کنار من است
آنچه از لطف و نیکوی در تست
همه آشوب روزگار من است
تا غمت در درون سینهٔ ماست
مرگ بیرون در انتظار من است
عشق تا چنگ در دل من زد
مطربش نالههای زار من است
شب ز افغان من نمیخسبد
هر که را خانه در جوار من است
خار تو در ره من است چو گل
پای من در ره تو خار من است
دوش سلطان حسنت از سر کبر
با خیالت که یار غار من است،
سخنی در هلاک من میگفت
غم عشق تو گفت کار من است
سیف فرغانی از سر تسلیم
با غم تو که غمگسار من است،
گفت گرد من از میان برگیر
که هوا تیره از غبار من است
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.