۳۳۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۳

مه نکویی ز روی او دارد
شب سیاهی ز موی او دارد

خود بدین چشم چون توان دیدن
آنچه از حسن روی او دارد

از سر کوی او به کعبه مرو
کعبه خانه به کوی او دارد

گل به بستان جمال ازو گیرد
مشک در نافه بوی او دارد

نه تو تنهاش آرزومندی
هر چه هست آرزوی او دارد

ذره گر در هوا کند حرکت
هوس جست و جوی او دارد

نالهٔ بلبل از پی گل نیست
روز و شب گفت و گوی او دارد

من به جان مایلم بدان عاشق
که دلش میل سوی او دارد

سیف از گریه خاک را تر کرد
آبها سر به جوی او دارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.