۳۲۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۶

جرعه‌ای می نخورده از دستش
بیخودم کرد نرگس مستش

هر که از جام عشق او می‌خورد
توبه گر سنگ بود بشکستش

به کسی مبتلا شدم که نرست
مرغ از دام و ماهی از شستش

به همه جای می‌رود حکمش
به همه کس همی رسد دستش

از عنایت مپرس کن معنی
نیست در حق بنده گر هستش

هر که عاشق نشد، به دامن دوست
نرسد دست همت پستش

سیف از مشک بوی دوست شنید
بر گریبان خویشتن بستش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.