هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به ستایش معشوق و بیان احساسات عاشقانه می‌پردازد. شاعر از زیبایی‌های معشوق مانند دهان، لعل لب، و زلفش سخن می‌گوید و عشق و اشتیاق خود را با مفاهیمی مانند آتش، گنج، و بهشت توصیف می‌کند. همچنین، شعر به مفاهیم عرفانی مانند رهایی از تعلقات دنیوی و سفر روحانی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا، مناسب سنین بالاتر است که توانایی درک و تحلیل چنین متونی را دارند.

غزل شمارهٔ ۹۸

ای در سخن دهانت تنگ شکر گشاده
لعلت به هر حدیثی گنج گهر گشاده

ای ماه بندهٔ تو هر لحظه خندهٔ تو
ز آن لعل همچو آتش لؤلؤی تر گشاده

بهر بهای وصلت عشاق تنگ‌دل را
دستی فراخ باید در بذل زر گشاده

در طبعم آتش تو آب سخن فزوده
وز خشمم انده تو خون جگر گشاده

تن را به گرد کویت پای جواز بسته
دل را به سوی رویت راه نظر گشاده

تا لشکر غم تو بشکست قلب ما را
بر دل ولایت جان شد بیشتر گشاده

چون زلف بر گشایی زیبد گرت بگویم
کبک نگار بسته، طاوس پر گشاده

شب در سماع دیدم آن زلف بستهٔ تو
چون چتر پادشاهان روز ظفر گشاده

روی تو را نگویم مه ز آنکه هست رویت
گلزار نو شکفته، فردوس در گشاده

گر عاشق تو فردا اندر سفر نهد پا
صد در ز خلد گردد اندر سفر گشاده

تا از سماع نامت چون عاشقان برقصد
از بند خاک گردد بیخ شجر گشاده

از بار فرقت تو جان از تن و تن از جان
بند تعلق خویش از یکدگر گشاده

عشق چو آتش تو از طبع بنده هر دم
همچون عصای موسی آب از حجر گشاده

ز آن سیف می‌نیاید در کوی تو که دایم
در هر قدم ز کویت چاهی است سر گشاده
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.