هوش مصنوعی: این متن شعری است که بر ناپایداری دنیا و شرایط آن تأکید می‌کند. شاعر بیان می‌کند که دوران غم و شادی، ثروت و فقر، و حتی رفتارهای نیک و بد، همه موقتی هستند و پایدار نخواهند ماند. او مخاطب را به استفاده از فرصت‌های موجود و توجه به ارزش‌های اخلاقی مانند مهربانی و بخشش دعوت می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در این شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. این متن نیاز به درک بالاتری از زندگی و تجربه‌های انسانی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۱۷۹

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند

من ار چه در نظر یار خاکسار شدم
رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند

چو پرده دار به شمشیر می‌زند همه را
کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند

چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است
چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند

سرود مجلس جمشید گفته‌اند این بود
که جام باده بیاور که جم نخواهد ماند

غنیمتی شمر ای شمع وصل پروانه
که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند

توانگرا دل درویش خود به دست آور
که مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند

بدین رواق زبرجد نوشته‌اند به زر
که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند

ز مهربانی جانان طمع مبر حافظ
که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.