هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و شیدایی خود به معشوق سخن می‌گوید و از زیبایی و جذابیت او تعریف می‌کند. او از دل‌بستگی و اشتیاق خود به معشوق می‌گوید و از این که معشوق به او توجهی نمی‌کند، اظهار ناراحتی می‌کند. شاعر همچنین از بی‌توجهی معشوق و نادیده گرفتن احساساتش شکایت می‌کند و در عین حال، به شیوه‌ای طنزآمیز از خود و موقعیتش سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم ادبی کلاسیک ممکن است برای سنین پایین‌تر دشوار باشد. علاوه بر این، طنز و هزل موجود در شعر ممکن است نیاز به درک بالاتری از ادبیات و فرهنگ فارسی داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۱۸۰

ای پسته ی تو خنده زده بر حدیث قند
مشتاقم از برای خدا یک شکر بخند

طوبی ز قامت تو نیارد که دم زند
زین قصه بگذرم که سخن می‌شود بلند

خواهی که برنخیزدت از دیده رود خون
دل در وفای صحبت رود کسان مبند

گر جلوه می‌نمایی و گر طعنه می‌زنی
ما نیستیم معتقد شیخ خودپسند

ز آشفتگی حال من آگاه کی شود
آن را که دل نگشت گرفتار این کمند

بازار شوق گرم شد آن سروقد کجاست
تا جان خود بر آتش رویش کنم سپند

جایی که یار ما به شکرخنده دم زند
ای پسته کیستی تو خدا را به خود مخند

حافظ چو ترک غمزه ترکان نمی‌کنی
دانی کجاست جای تو خوارزم یا خجند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.