هوش مصنوعی: این شعر حافظ بیانگر احساسات شاعر دربارهٔ روزگار، عشق، و معنویت است. او از نبود محرم راز شکایت می‌کند و از لطف الهی برای رسیدن به مقاصد عالی کمک می‌خواهد. حافظ به لذت‌های زودگذر دنیوی اشاره می‌کند و از زاهدانی که از رندان دوری می‌کنند انتقاد می‌کند. او همچنین بر اهمیت بیان همزمان عیب و هنر تأکید می‌کند و از گدایان خرابات می‌خواهد که به لطف خداوند امیدوار باشند. در پایان، شاعر از عشق و شوق خود به معشوق سخن می‌گوید و از او می‌خواهد که به حال ناکامان نظر کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عرفانی، فلسفی و انتقادی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند انتقاد از زهد و اشاره به لذت‌های دنیوی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل شمارهٔ ۱۸۲

حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند
محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند

ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند

چون می از خم به سبو رفت و گل افکند نقاب
فرصت عیش نگه دار و بزن جامی چند

قند آمیخته با گل نه علاج دل ماست
بوسه‌ای چند برآمیز به دشنامی چند

زاهد از کوچه ی رندان به سلامت بگذر
تا خرابت نکند صحبت بدنامی چند

عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو
نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند

ای گدایان خرابات خدا یار شماست
چشم انعام مدارید ز انعامی چند

پیر میخانه چه خوش گفت به دردی کش خویش
که مگو حال دل سوخته با خامی چند

حافظ از شوق رخ مهر فروغ تو بسوخت
کامکارا نظری کن سوی ناکامی چند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.