هوش مصنوعی: این متن شعری است که حافظ از خاطرات گذشته و لحظات عاشقانه و معنوی خود یاد می‌کند. او به یاد می‌آورد که چگونه عشق و محبت در زندگی‌اش حضور داشته و چگونه این لحظات زیبا و معنوی او را تحت تأثیر قرار داده‌اند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و معنوی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم و اشارات عرفانی و ادبی ممکن است نیاز به تجربه و دانش بیشتری برای درک کامل داشته باشند.

غزل شمارهٔ ۲۰۴

یاد باد آن که نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ی ما پیدا بود

یاد باد آن که چو چشمت به عتابم می‌کشت
معجز عیسویت در لب شکرخا بود

یاد باد آن که صبوحی زده در مجلس انس
جز من و یار نبودیم و خدا با ما بود

یاد باد آن که رخت شمع طرب می‌افروخت
وین دل سوخته پروانه ی ناپروا بود

یاد باد آن که در آن بزمگه خلق و ادب
آن که او خنده ی مستانه زدی صهبا بود

یاد باد آن که چو یاقوت قدح خنده زدی
در میان من و لعل تو حکایت‌ها بود

یاد باد آن که نگارم چو کمر بربستی
در رکابش مه نو پیک جهان پیما بود

یاد باد آن که خرابات نشین بودم و مست
وآنچه در مسجدم امروز کم است آنجا بود

یاد باد آن که به اصلاح شما می‌شد راست
نظم هر گوهر ناسفته که حافظ را بود
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.