هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، شاعر بزرگ ایرانی، به زیبایی‌های طبیعت و عشق اشاره دارد. او از طلوع آفتاب، باغ‌ها، گل‌ها و عطر آن‌ها صحبت می‌کند و در ادامه به موضوعات عمیق‌تری مانند صبر در برابر مشکلات، ناامیدی از دنیا و امید به آینده می‌پردازد. در پایان، شعر به عشق و تأثیر آن بر روح انسان اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی از دنیا و غم هجران نیاز به تجربه و بلوغ فکری بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۲۳۴

چو آفتاب می از مشرق پیاله برآید
ز باغ عارض ساقی هزار لاله برآید

نسیم در سر گل بشکند کلاله سنبل
چو از میان چمن بوی آن کلاله برآید

حکایت شب هجران نه آن حکایت حالیست
که شمه‌ای ز بیانش به صد رساله برآید

ز گرد خوان نگون فلک طمع نتوان داشت
که بی ملالت صد غصه یک نواله برآید

به سعی خود نتوان برد پی به گوهر مقصود
خیال باشد کاین کار بی حواله برآید

گرت چو نوح نبی صبر هست در غم طوفان
بلا بگردد و کام هزارساله برآید

نسیم زلف تو چون بگذرد به تربت حافظ
ز خاک کالبدش صد هزار لاله برآید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.