هوش مصنوعی: این شعر از حافظ بیانگر عشق و اشتیاق شدید شاعر به معشوق است. او از عشق بی‌پایان و حسرت ناشی از دوری معشوق سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که حتی پس از مرگ نیز عشق او باقی بماند. شاعر از تأثیر عمیق معشوق بر خود و دیگران صحبت می‌کند و از نام و یاد او در میان عاشقان یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مرگ و حسرت ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین و پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۲۳۳

دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید

بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر
کز آتش درونم دود از کفن برآید

بنمای رخ که خلقی واله شوند و حیران
بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید

جان بر لب است و حسرت در دل که از لبانش
نگرفته هیچ کامی جان از بدن برآید

از حسرت دهانش آمد به تنگ جانم
خود کام تنگ دستان کی زان دهن برآید

گویند ذکر خیرش در خیل عشق بازان
هر جا که نام حافظ در انجمن برآید
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.