هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دل‌بستگی شدید به معشوق سخن می‌گوید. او از مستی چشم‌های معشوق، ترس از فراموش شدن، و آرزوی مهربانی معشوق می‌نویسد. همچنین، شاعر به تأثیر عمیق عشق بر جان خود اشاره کرده و از حالات روحی خود در این رابطه عاشقانه می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه عمیق و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال نامفهوم یا سنگین باشد. همچنین، درک برخی از اصطلاحات و استعاره‌های شعر کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

بخش ۹ - غزل همام

بدیدم چشم مستت رفتم از دست
گوام دایر دلی گویائی هست ؟

دلم خود رفت و میترسم که روزی
به مهرت هم نسی خوش کامم اج دست ؟

بب زندگی این خوش عبارت
لوانت لاوه نج من ذبل و کان بست ؟

دمی بر عاشق خود مهربان شو
کج‌ای مهروانی کسب اومی کست ؟

اگر روزی ببینم روی خوبت
به جم شهر اندر واسر زبان دست؟

ز عشقت گر همام از جان برآید
مواجش کان یوان بمرد و وارست ؟

به گوش خاوا کنی پشتش بوینی
به بویت خسته بی جهنامه سرمست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۸ - پیغام فرستادن عاشق به معشوق
گوهر بعدی:بخش ۱۰ - پیغام رسانیدن قاصد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.