هوش مصنوعی: این شعر حافظ از عشق، عرفان، و رهایی از تعلقات دنیوی سخن می‌گوید. شاعر از عشق به عنوان نیرویی قدرتمند یاد می‌کند که جان و دل را تسخیر می‌کند و از خواننده می‌خواهد تا از دنیای مادی فاصله بگیرد و به عشق الهی و معنویت روی آورد. همچنین، او به رهایی از قید و بندهای ظاهری مانند ثروت و مقام دعوت می‌کند و بر اهمیت شادی، موسیقی، و رقص در مسیر عرفان تأکید می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رهایی از تعلقات دنیوی و عشق الهی نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۵۷

روی بنما و مرا گو که ز جان دل برگیر
پیش شمع آتش پروانه به جان گو درگیر

در لب تشنه ی ما بین و مدار آب دریغ
بر سر کشته ی خویش آی و ز خاکش برگیر

ترک درویش مگیر ار نبود سیم و زرش
در غمت سیم شمار اشک و رخش را زر گیر

چنگ بنواز و بساز ار نبود عود چه باک
آتشم عشق و دلم عود و تنم مجمر گیر

در سماع آی و ز سر خرقه برانداز و برقص
ور نه با گوشه رو و خرقه ی ما در سر گیر

صوف برکش ز سر و باده ی صافی درکش
سیم درباز و به زر، سیم بری در بر گیر

دوست گو یار شو و هر دو جهان دشمن باش
بخت گو پشت مکن روی زمین لشکر گیر

میل رفتن مکن ای دوست دمی با ما باش
بر لب جوی طرب جوی و به کف ساغر گیر

رفته گیر از برم و زآتش و آب دل و چشم
گونه‌ام زرد و لبم خشک و کنارم تر گیر

حافظ آراسته کن بزم و بگو واعظ را
که ببین مجلسم و ترک سر منبر گیر
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.