هوش مصنوعی: شبانی که گله‌اش را در کوه می‌چراند، با مخلوط کردن شیر بز با آب، سود بیشتری به دست می‌آورد. اما روزی سیل می‌آید و گله‌اش را می‌برد. خواجه به او یادآوری می‌کند که این نتیجه تقلب او بوده است. شبان پشیمان می‌شود و پیام اخلاقی درباره صداقت و دیانت بیان می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم اخلاقی و تمثیلی است که برای درک کامل آن، خواننده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد. همچنین استفاده از استعاره و پیام غیرمستقیم ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

بخش ۱۰ - حکایت شیر فروش متقلب

داشت شبانی رمه در کوهسار
پیر و جوان گشته ازو شیر خوار

شیر که از بز به سبو ریختی
آب در آن شیر درآمیختی

بردی از آن آب ملمع به شیر
نقرهٔ چون شیر ز برنا و پیر

روزی که آن کوه به صحرای خاک
سیل درآمد رمه را برد پاک

آنکه جهان سوختهٔ شیر کرد
سوخته شد ناگه از آن شیر سرد

شیر خنک از تف و تابش بسوخت
جملهٔ آن شیر ز آبش بسوخت

خواجه چو شد با غم و آزار خفت
کارشناسیش در آن کار گفت

کان همه آب تو که در شیر بود
شد همه سیل و رمه را در ربود

مرد شبان زان سخن آمد ستوه
ماند سرافگنده چو سیلاب کوه

خسرو اگر دین طلبی از خدای
زین دل خاین به دیانت گرای
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۹ - حکایت جوان مردی شیر خدا
گوهر بعدی:بخش ۱۱ - حکایت دم زندگانی به حق عیسی(ع)
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.