هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، شاعر بزرگ ایرانی، بیانگر نگرشی فلسفی به زندگی و مرگ است. او از شراب‌خواری به عنوان نمادی از لذت‌های زودگذر زندگی یاد می‌کند و تأکید می‌کند که نباید از مرگ هراسید. حافظ همچنین به مفاهیمی مانند بهشت و جهنم، انسان و پری، و مذاهب مختلف اشاره می‌کند و همه را در نهایت بی‌اهمیت می‌داند. او زندگی را به عنوان سفری می‌داند که در نهایت به مرگ ختم می‌شود و از خواننده می‌خواهد که از زندگی لذت ببرد و از مرگ نترسد.
رده سنی: 18+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به شراب‌خواری و مفاهیم مرتبط با مرگ و زندگی ممکن است برای سنین پایین‌تر مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۹۹

اگر شراب خوری جرعه‌ای فشان بر خاک
از آن گناه که نفعی رسد به غیر چه باک

برو به هر چه تو داری بخور دریغ مخور
که بی‌دریغ زند روزگار تیغ هلاک

به خاک پای تو ای سرو نازپرور من
که روز واقعه پا وا مگیرم از سر خاک

چه دوزخی چه بهشتی چه آدمی چه پری
به مذهب همه کفر طریقت است امساک

مهندس فلکی راه دیر شش جهتی
چنان ببست که ره نیست زیر دیر مغاک

فریب دختر رز طرفه می‌زند ره عقل
مباد تا به قیامت خراب طارم تاک

به راه میکده حافظ خوش از جهان رفتی
دعای اهل دلت باد مونس دل پاک
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.