هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از احساس شرم و پشیمانی خود از رفتارهای نادرست گذشته سخن میگوید. او از توبه و دوری از گناهان مانند شراب خوردن صحبت میکند و اظهار میدارد که از شرم، از شاهد و ساقی دوری کرده است. همچنین، او از ناراحتیهای عاطفی و احساس شرم در برابر دیگران، به ویژه در مورد یار و خلق کریم، سخن میگوید. شاعر از زیبایی و برتری معشوق خود نسبت به آفتاب و شکر خداوند تعریف میکند و اظهار میدارد که از او شرمنده نیست. در نهایت، او از تأثیر شعر خود و شرمندگی از آن در برابر طبع روان و زیبای شعر حافظ سخن میگوید.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی، اخلاقی و عاطفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند توبه و شرم از گناهان ممکن است برای مخاطبان جوانتر چالشبرانگیز باشد.
غزل شمارهٔ ۳۰۵
به وقت گل شدم از توبه ی شراب خجل
که کس مباد ز کردار ناصواب خجل
صلاح ما همه دام ره است و من زین بحث
نیم ز شاهد و ساقی به هیچ باب خجل
بود که یار نرنجد ز ما به خلق کریم
که از سؤال ملولیم و از جواب خجل
ز خون که رفت شب دوش از سراچه ی چشم
شدیم در نظر رهروان خواب خجل
رواست نرگس مست ار فکند سر در پیش
که شد ز شیوه ی آن چشم پر عتاب خجل
تویی که خوب تری ز آفتاب و شکر خدا
که نیستم ز تو در روی آفتاب خجل
حجاب ظلمت از آن بست آب خضر که گشت
ز شعر حافظ و آن طبع همچو آب خجل
که کس مباد ز کردار ناصواب خجل
صلاح ما همه دام ره است و من زین بحث
نیم ز شاهد و ساقی به هیچ باب خجل
بود که یار نرنجد ز ما به خلق کریم
که از سؤال ملولیم و از جواب خجل
ز خون که رفت شب دوش از سراچه ی چشم
شدیم در نظر رهروان خواب خجل
رواست نرگس مست ار فکند سر در پیش
که شد ز شیوه ی آن چشم پر عتاب خجل
تویی که خوب تری ز آفتاب و شکر خدا
که نیستم ز تو در روی آفتاب خجل
حجاب ظلمت از آن بست آب خضر که گشت
ز شعر حافظ و آن طبع همچو آب خجل
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.