هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از تجربه‌های عرفانی و عشق الهی سخن می‌گوید. او در خرابات مغان نور خدا را می‌بیند و این را نشانه‌ای از لطف و عنایت الهی می‌داند. شاعر همچنین از عشق به معشوق و زیبایی‌های طبیعت سخن می‌گوید و این‌ها را با عشق الهی پیوند می‌دهد. او از سوز دل، اشک و ناله‌های شب به عنوان نشانه‌های عشق یاد می‌کند و همه این‌ها را از لطف معشوق می‌داند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عشق الهی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد تا به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۳۵۷

در خرابات مغان نور خدا می‌بینم
این عجب بین که چه نوری ز کجا می‌بینم

جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که تو
خانه می‌بینی و من خانه خدا می‌بینم

خواهم از زلف بتان نافه گشایی کردن
فکر دور است همانا که خطا می‌بینم

سوز دل اشک روان آه سحر ناله ی شب
این همه از نظر لطف شما می‌بینم

هر دم از روی تو نقشی زندم راه خیال
با که گویم که در این پرده چه‌ها می‌بینم

کس ندیده‌ست ز مشک ختن و نافه ی چین
آن چه من هر سحر از باد صبا می‌بینم

دوستان عیب نظربازی حافظ مکنید
که من او را ز محبان شما می‌بینم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.