۲۶۷۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸

زمانه ، پندی آزادوار داد مرا
زمانه، چون نگری، سربه سر همه پندست

به روز نیک کسان، گفت: تا تو غم نخوری
بسا کسا که به روز تو آرزومندست

زمانه گفت مرا: خشم خویش دار نگاه
کرا زبان نه به بندست پای دربندست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.