هوش مصنوعی: شاعر در این متن از بخشش خود و ستایش خداوند سخن می‌گوید، از دوری از مدح بندگان و اشاره به گذر زمان و ناپایداری دنیا دارد. همچنین از طبیعت و تصاویر شاعرانه مانند بنفشه‌ها و آتش استفاده کرده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و نیاز به تجربه و دانش بیشتری دارد.

شمارهٔ ۴۴

اگر چه عذر بسی بود روزگار نبود
چنان که بود به ناچار خویشتن بخشود

خدای را بستودم، که کردگار من است
زبانم از غزل و مدح بندگانش نسود

همه به تنبل و بند است بازگشتن او
شرنگ نوش آمیغ است و روی زراندود

بنفشه‌های طری خیل خیل بر سر کرد
چو آتشی که به گوگرد بردوید کبود

بیار و هان بده آن آفتاب کش بخوری
ز لب فرو شود و از رخان برآید زود
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵ - عصا بیار که وقت عصا و انبان بود
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.