هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و شادیهای زندگی خود سخن میگوید و از بخت خوب و لذتهای زندگی مانند شراب و معشوقه یاد میکند. او از رندی و آزادگی خود دفاع میکند و از زهد و ریاکاری زاهدان و عابدان انتقاد میکند. همچنین، از غم فراق معشوق و زیباییهای او سخن میگوید و بیان میکند که شوق لبان معشوق، او را از یادگیری و عبادت بازداشته است.
رده سنی:
18+
متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی، انتقاد از زهد و ریاکاری، و اشاره به مصرف شراب است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد. همچنین، درک کامل این مفاهیم نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد.
غزل شمارهٔ ۴۱۷
عیشم مدام است از لعل دلخواه
کارم به کام است الحمدلله
ای بخت سرکش تنگش به بر کش
گه جام زر کش گه لعل دلخواه
ما را به رندی افسانه کردند
پیران جاهل شیخان گمراه
از دست زاهد کردیم توبه
و از فعل عابد استغفرالله
جانا چه گویم شرح فراقت
چشمی و صد نم جانی و صد آه
کافر مبیناد این غم که دیدهست
از قامتت سرو از عارضت ماه
شوق لبت برد از یاد حافظ
درس شبانه ورد سحرگاه
کارم به کام است الحمدلله
ای بخت سرکش تنگش به بر کش
گه جام زر کش گه لعل دلخواه
ما را به رندی افسانه کردند
پیران جاهل شیخان گمراه
از دست زاهد کردیم توبه
و از فعل عابد استغفرالله
جانا چه گویم شرح فراقت
چشمی و صد نم جانی و صد آه
کافر مبیناد این غم که دیدهست
از قامتت سرو از عارضت ماه
شوق لبت برد از یاد حافظ
درس شبانه ورد سحرگاه
وزن: مستفعلن فع مستفعلن فع (متقارب مثمن اثلم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.