هوش مصنوعی: این شعر حافظ از نگرانی‌ها و گلایه‌های شاعر نسبت به وضعیت نابسامان زمانه و بی‌توجهی به ارزش‌های اخلاقی و معنوی سخن می‌گوید. شاعر از بی‌عدالتی، بی‌توجهی به عاشقان و صاحبان فکر، و طمع‌ورزی افراد انتقاد می‌کند. او همچنین به عشق و وفا اشاره کرده و از روزگار ناپایدار و گذرا شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و انتقادی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند انتقاد از جامعه و طمع‌ورزی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل شمارهٔ ۴۵۰

روزگاریست که ما را نگران می‌داری
مخلصان را نه به وضع دگران می‌داری

گوشه ی چشم رضایی به منت باز نشد
این چنین عزت صاحب نظران می‌داری

ساعد آن به که بپوشی تو چو از بهر نگار
دست در خون دل پرهنران می‌داری

نه گل از دست غمت رست و نه بلبل در باغ
همه را نعره زنان جامه دران می‌داری

ای که در دلق ملمع طلبی نقد حضور
چشم سری عجب از بی‌خبران می‌داری

چون تویی نرگس باغ نظر ای چشم و چراغ
سر چرا بر من دل خسته گران می‌داری

گوهر جام جم از کان جهانی دگر است
تو تمنا ز گل کوزه گران می‌داری

پدر تجربه ای دل تویی آخر ز چه روی
طمع مهر و وفا زین پسران می‌داری

کیسه ی سیم و زرت پاک بباید پرداخت
این طمع‌ها که تو از سیمبران می‌داری

گر چه رندی و خرابی گنه ماست ولی
عاشقی گفت که تو بنده بر آن می‌داری

مگذران روز سلامت به ملامت حافظ
چه توقع ز جهان گذران می‌داری
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.