هوش مصنوعی:
شاعر از اقبال و دولتی که خداوند به او داده است سخن میگوید، چرا که یار زیبا را در کوی فراموشان دیده است. او شکرگزار است که شبهای بیداریاش به هدر نرفته و توانسته یار بلندقامت خود را در آغوش بگیرد. شاعر از دیدن قامت یارش به وجد آمده و آرزو میکند که این تماشا را تا قیامت به یاد داشته باشد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
گزیدهٔ غزل ۸
چه اقبالست این یارب که دولت دادهای ما را
که در کوی فراموشان گذرشد یار زیبا را
بحمدالله که بیداری شبهایم نشد ضایع
بدیدم خفته در آغوش خود آن سرو بالا را
تماشا میکنم این قد قیامت میکند یا رب
که خواهم تا قیامت یاد کردن این تماشا را
که در کوی فراموشان گذرشد یار زیبا را
بحمدالله که بیداری شبهایم نشد ضایع
بدیدم خفته در آغوش خود آن سرو بالا را
تماشا میکنم این قد قیامت میکند یا رب
که خواهم تا قیامت یاد کردن این تماشا را
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۷
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.