هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از غم و اندوه درونی خود میگوید و بیان میکند که از خود بیخبر است و راهی برای رهایی از این غم ندارد. او عشق به معشوق را دلیل اصلی این اندوه میداند و اشاره میکند که جز گریه و گلکاری، کار دیگری ندارد.
رده سنی:
15+
مفاهیم عمیق عاشقانه و غمگین در شعر وجود دارد که درک آنها برای کودکان دشوار است. همچنین، استفاده از استعاره و زبان شاعرانه ممکن است برای گروه سنی پایینتر قابل فهم نباشد.
گزیدهٔ غزل ۴۱
خبرت هست ؟ که از خویش خبر نیست مرا
گذری کن که زغم راه گذر نیست مرا
گر سرم در سر سو دات رود نیست عجب
سرسوای تو دارم غم سرنیست مرا
بیرخت اشک همی بارم و گل میکارم
غیر ازین کار کنون کار دگر نیست مرا
گذری کن که زغم راه گذر نیست مرا
گر سرم در سر سو دات رود نیست عجب
سرسوای تو دارم غم سرنیست مرا
بیرخت اشک همی بارم و گل میکارم
غیر ازین کار کنون کار دگر نیست مرا
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۴۰
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.