هوش مصنوعی: متن بالا بیانگر احساسات شاعرانه‌ای است که در آن عشق، مستی، بی‌خودی و حالات روحی شاعر به تصویر کشیده شده است. شاعر از نازنینی می‌گوید که گاهی او را می‌پرستد و گاهی او را می‌سوزاند. شب‌زنده‌داری، مستی و رویاهای شیرین نیز در این متن به چشم می‌خورد. در پایان، شاعر از تغییر حالات خود و تبدیل آب به خون سخن می‌گوید که می‌تواند نمادی از تحول درونی یا رنج باشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره‌هایی به مستی و بی‌خودی دارد که مناسب سنین پایین‌تر نیست.

گزیدهٔ غزل ۵۸

هست ما را نازنین می پرست
گو گهم بریان کند گاهی کباب

نیم شب کامد مرا بیدار کرد
من همان دولت همی دیدم به خواب

بی‌خودی زد راهم از نی تا به صبح
خانه خالی بود و او مست و خراب

آخر شب صبح را کردم غلط
زانکه هم رویش بد و هم ماهتاب

زلف برکف شب همی پنداشتم
کز بنا گوشش برآمد آفتاب

ای چشمه زلال مرو کز برای تو
مردم چنانکه مردم آبی برای آب

زین پیشتر پدیدهٔ من جای آب بود
اکنون ببین که هست همه خون به جای آب
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۵۷
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.