هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و غنایی است که در آن شاعر از مفاهیمی مانند مینوشی، عشق، رهایی از خودی و پیوستن به معشوق، و توصیه به خوشگذرانی و غنیمت شمردن لحظات زندگی سخن میگوید. در این شعر از عناصری مانند ساقی، مطرب، و می به عنوان نمادهایی برای رسیدن به حالتی روحانی و عرفانی استفاده شده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عرفانی و نمادین است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، اشاره به مصرف نوشیدنیهای الکلی (نمادین یا واقعی) ممکن است برای گروههای سنی پایینتر مناسب نباشد.
غزل شمارهٔ ۴۷۹
صبح است و ژاله میچکد از ابر بهمنی
برگ صبوح ساز و بده جام یک منی
در بحر مایی و منی افتادهام بیار
می تا خلاص بخشدم از مایی و منی
خون پیاله خور که حلال است خون او
در کار یار باش که کاریست کردنی
ساقی به دست باش که غم در کمین ماست
مطرب نگاه دار همین ره که میزنی
می ده که سر به گوش من آورد چنگ و گفت
خوش بگذران و بشنو از این پیر منحنی
ساقی به بینیازی رندان که می بده
تا بشنوی ز صوت مغنی هوالغنی
برگ صبوح ساز و بده جام یک منی
در بحر مایی و منی افتادهام بیار
می تا خلاص بخشدم از مایی و منی
خون پیاله خور که حلال است خون او
در کار یار باش که کاریست کردنی
ساقی به دست باش که غم در کمین ماست
مطرب نگاه دار همین ره که میزنی
می ده که سر به گوش من آورد چنگ و گفت
خوش بگذران و بشنو از این پیر منحنی
ساقی به بینیازی رندان که می بده
تا بشنوی ز صوت مغنی هوالغنی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۷۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.