هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر به زیبایی و نیکویی معشوق اشاره میکند و بیان میکند که هیچکس به پای او نمیرسد. همچنین، شاعر از غم خود میگوید اما حضور معشوق در دلش باعث میشود غمش تسکین یابد. در پایان، از معشوق میخواهد که جانش را از غم نجات دهد، زیرا این درد، درمانی جز حضور او ندارد.
رده سنی:
15+
این متن دارای مفاهیم عاشقانه و ادبی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارهها و صنایع ادبی ممکن است برای کودکان کمسنوسال قابل درک نباشد.
گزیدهٔ غزل ۱۴۸
روی نیکوی تو ز مه کم نیست
جز ترا نیکویی مسلم نیست
دهنت ذره و کم از ذره است
رخ ز خورشید ذرهای کم نیست
گر جهانی غم است در دل من
چون تو اندر دل منی غم نیست
تازه کن جان خسرو از غم خویش
کین جراحت سزای مرهم نیست
جز ترا نیکویی مسلم نیست
دهنت ذره و کم از ذره است
رخ ز خورشید ذرهای کم نیست
گر جهانی غم است در دل من
چون تو اندر دل منی غم نیست
تازه کن جان خسرو از غم خویش
کین جراحت سزای مرهم نیست
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۱۴۷
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۱۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.