هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به زیبایی لحظههای رسیدن به آرزوها و دیدار با معشوق پس از دوری طولانی میپردازد. شاعر از ارزش لحظههای وصال و دردهای پیش از آن سخن میگوید و با استفاده از استعارههایی مانند گل، خار، و مرغ اسیر، احساسات عمیق عاشقانه و انتظار را بیان میکند.
رده سنی:
15+
این متن دارای مفاهیم عاشقانه و استعارههای عمیق است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی بیشتری نیاز دارد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر میتوانند با احساسات و مضامین بیانشده در شعر ارتباط برقرار کنند.
گزیدهٔ غزل ۲۴۱
خرم آن لحظه که مشتاق به یاری برسد
آرزومند نگاری به نگاری برسد
دیده بر روی چو گل بندد نبود خبرش
گر چه در دیده ز نوک مژه خاری برسد
لذت و صل نداند مگر آن سوختهای
که پس از دوری بسیار به یاری برسد
قیمت گل نشناسد مگر آن مرغ اسیر
که خزان دیده بود پس به بهاری برسد
آرزومند نگاری به نگاری برسد
دیده بر روی چو گل بندد نبود خبرش
گر چه در دیده ز نوک مژه خاری برسد
لذت و صل نداند مگر آن سوختهای
که پس از دوری بسیار به یاری برسد
قیمت گل نشناسد مگر آن مرغ اسیر
که خزان دیده بود پس به بهاری برسد
۱۱۰۵
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۲۴۰
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۲۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.