۳۱۵ بار خوانده شده

گزیدهٔ غزل ۲۶۴

وفا در نیکوان چندان نباشد
ترا خود هیچ بویی زان نباشد

نظر در روی تو خود کرده‌ام من
بلی خود کرده را درمان نباشد

دلم بر بت‌پرستی خو گرفتست
مسلمان بودنم امکان نباشد

مرا بهر تو کافر میکند خلق
خود اهل عشق را ایمان نباشد

مرو ازسینه بیرون گر چه دانم
که یوسف را سر زندان نباشد

ز هجران سخت خسرو وه که در عشق
چه نیکو باشد از هجران نباشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۲۶۳
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۲۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.