هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از عشق نافرجام و درد هجران سخن میگوید. شاعر از وفاداری کم در میان مردم شکایت دارد و بیان میکند که عشق او را از مسلمانی دور کرده است. او با وجود آگاهی از بیوفایی معشوق، نمیتواند دل از او بکند و این هجران برایش بسیار دردناک است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی پیچیده است که درک آن برای نوجوانان کمسنوسال دشوار بوده و ممکن است با احساسات آنها سازگار نباشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند کفر و ایمان نیاز به درک بالاتری از مسائل فلسفی و عرفانی دارد.
گزیدهٔ غزل ۲۶۴
وفا در نیکوان چندان نباشد
ترا خود هیچ بویی زان نباشد
نظر در روی تو خود کردهام من
بلی خود کرده را درمان نباشد
دلم بر بتپرستی خو گرفتست
مسلمان بودنم امکان نباشد
مرا بهر تو کافر میکند خلق
خود اهل عشق را ایمان نباشد
مرو ازسینه بیرون گر چه دانم
که یوسف را سر زندان نباشد
ز هجران سخت خسرو وه که در عشق
چه نیکو باشد از هجران نباشد
ترا خود هیچ بویی زان نباشد
نظر در روی تو خود کردهام من
بلی خود کرده را درمان نباشد
دلم بر بتپرستی خو گرفتست
مسلمان بودنم امکان نباشد
مرا بهر تو کافر میکند خلق
خود اهل عشق را ایمان نباشد
مرو ازسینه بیرون گر چه دانم
که یوسف را سر زندان نباشد
ز هجران سخت خسرو وه که در عشق
چه نیکو باشد از هجران نباشد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۲۶۳
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۲۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.