هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر عشق و اشتیاق شاعر به معشوق است که با توصیف گوش و چشمش که در پی نام و روی معشوق ماندهاند، و دلش که از گلزار و باغ بیبهره است، نشان میدهد. شاعر از روزهایی یاد میکند که معشوق در چمن قدم میزد و سرو در کنار جوی آب ایستاده بود. در پایان، شاعر اشاره میکند که سالهاست دلش از او رفته و در آن محله مانده است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.
گزیدهٔ غزل ۲۹۰
گوش من از پی نام تو به هر کوی بماند
چشم من از هوس روی تو هر سوی بماند
نه به گلزار گشاید دل من نه در باغ
بسکه در جان من اندیشهٔ آن روی بماند
بامدادان به چمن ناز کنان می گشتی
سرو یکپای ستاده به لب جوی بماند
ماجرای دل خود کام چه پرسی از من ؟
سالها شد که ز من رفت و در آن کوی بماند
چشم من از هوس روی تو هر سوی بماند
نه به گلزار گشاید دل من نه در باغ
بسکه در جان من اندیشهٔ آن روی بماند
بامدادان به چمن ناز کنان می گشتی
سرو یکپای ستاده به لب جوی بماند
ماجرای دل خود کام چه پرسی از من ؟
سالها شد که ز من رفت و در آن کوی بماند
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۲۸۹
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۲۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.