۲۷۱ بار خوانده شده

گزیدهٔ غزل ۴۵۱

بگه بیامد و همسایه گفت خوابم نیست
که ناله‌های تو در سینه کار می کندم

براه بی سرو و پا می‌روم که آب دو چشم
رها نمی‌کندم تا به پای خود بروم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۴۵۰
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۴۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.