۲۸۶ بار خوانده شده
ما درین شهر پای بند توایم
عاشق قامت بلند توایم
مردهٔ آن دهان چون پسته
کشتهٔ آن لب چو قند توایم
میدوانی و میکشی ما را
چون بدیدی که در کمند توایم
گورفیقان سفر کنند که ما
نتوانیم پای بند توایم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
عاشق قامت بلند توایم
مردهٔ آن دهان چون پسته
کشتهٔ آن لب چو قند توایم
میدوانی و میکشی ما را
چون بدیدی که در کمند توایم
گورفیقان سفر کنند که ما
نتوانیم پای بند توایم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۵۱۳
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۵۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.