هوش مصنوعی:
این شعر به زیباییهای طبیعت و عشق اشاره دارد، با تصاویری از سبزه، گل، صحرا و باغ. شاعر عشق و تمنا را در دل خود حفظ کرده و از قهر معشوق به عنوان لطفی یاد میکند که برای عشاق ارزشمند است. همچنین، او تفاوت میان دو لب معشوق را به تفاوت میان خضر و مسیحا تشبیه میکند.
رده سنی:
15+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعارههای ادبی ممکن است برای مخاطبان زیر 15 سال چالشبرانگیز باشد.
گزیدهٔ غزل ۵۴۰
سبزه همان وگل و صحرا همان
باغ همان سایه همان جا همان
گرد چمن شاهد زیبا بسی است
دردل من شاهد زیبا همان
در چمنی هر کس و من بردرش
باغ من آنست و تماشا همان
در چمنی هر کس و من بر درش
باغ من آنست و تماشا همان
نام نماند از دل و جان و هنوز
عشق همانست و تمنا همان
نام نماند ازدل و جان و هنوز
عشق همانست و تمنا همان
چشم مرا سیل ز دریا گذشت
سوختگی دل شیدا همان
قهر تو لطفی است که عشاق را
خار همان باشد و خرما همان
فرق میان دولبت کی توان
خضر همان است و مسیحا همان
از تو بلا و ز دل خسرو رضا
کز تو همان شاید و از ما همان
باغ همان سایه همان جا همان
گرد چمن شاهد زیبا بسی است
دردل من شاهد زیبا همان
در چمنی هر کس و من بردرش
باغ من آنست و تماشا همان
در چمنی هر کس و من بر درش
باغ من آنست و تماشا همان
نام نماند از دل و جان و هنوز
عشق همانست و تمنا همان
نام نماند ازدل و جان و هنوز
عشق همانست و تمنا همان
چشم مرا سیل ز دریا گذشت
سوختگی دل شیدا همان
قهر تو لطفی است که عشاق را
خار همان باشد و خرما همان
فرق میان دولبت کی توان
خضر همان است و مسیحا همان
از تو بلا و ز دل خسرو رضا
کز تو همان شاید و از ما همان
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۵۳۹
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۵۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.