هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از عشق و نیاز خود به معشوق الهی سخن می‌گوید. او خود را فقیر، تنبل، خفته و خسته توصیف می‌کند و معشوق را گنج، حج، دولت و مرهم دردهایش می‌داند. شاعر با معشوق گفتگو می‌کند و از او می‌خواهد که منکر عشق او نشود و به او پاسخ دهد. در نهایت، شاعر به این نتیجه می‌رسد که همه چیز از معشوق است و او هیچ اختیاری ندارد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۳۵

ای یارِ ما، دِلْدارِ ما، ای عالَمِ اسرارِ ما
ای یوسُفِ دیدارِ ما، ای رونَقِ بازارِ ما

نَکْ بَر دَمِ امسالِ ما، خوش عاشق آمد پارِ ما
ما مُفْلِسانیم و تویی، صد گنج و صد دینارِ ما

ما کاهِلانیم و تویی، صد حَجّ و صد پیکارِ ما
ما خُفتگانیم و تویی، صد دولتِ بیدارِ ما

ما خَستگانیم و تویی، صد مَرهَمِ بیمارِ ما
ما بَس خَرابیم و تویی، هم از کَرَمْ مِعْمارِ ما

من دوش گفتم عشق را ای خُسروِ عَیّار ما
سَر دَرمَکَشْ مُنکِر مَشو، تو بُرده‌یی دَستارِ ما

واپَس جوابم داد او نی از تو است این کارِ ما
چون هر چه گویی وادَهَد، همچون صَدا کُهْسارِ ما

من گفتَمَش خود ما کُهیم و این صَدا گُفتارِ ما
زیرا که کُهْ را اختیاری نَبْود ای مُختارِ ما
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.