هوش مصنوعی: شاعر از عشق و رنجی که معشوق به او آموخته سخن می‌گوید. عشقی که با خنده و غمزه‌های معشوق، جان و ایمانش را سوزانده و غارت کرده است. او از بازی‌های معشوق با جانش شکایت دارد و می‌پرسد این چه بازی است که بر جانش آموخته‌اند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌هایی مانند «سوختن جان» و «غارت ایمان» نیاز به سطحی از بلوغ فکری و عاطفی دارد.

گزیدهٔ غزل ۵۹۹

خنده را سوختن جان من آموخته‌ای
غمزه را غارت ایمان من آموخته‌ای ؟

جان به بازی ببری از من و بازم ندهی
این چه بازی است که برجان من آموخته‌ای؟
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۵۹۸
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۶۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.