هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ناکامی‌ها، رنج‌ها و تلخی‌های زندگی خود می‌گوید. او از عشق ناکام، روزگار بد و سرنوشت تاریک خود شکایت دارد و احساس می‌کند که در گوشه‌ای گمنام مانده است. با این حال، گاهی به می‌نوشی و لذت‌های گذرا پناه می‌برد. در پایان، از ندامت و اشک‌های خود سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که نامش فراموش نشود.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند ناکامی، ندامت و نوشیدن شراب ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۱۰ - ناکامیها

زندگی شد من و یک سلسله ناکامی ها
مستم از ساغر خون جگر آشامی ها

بس که با شاهد ناکامیم الفتها رفت
شادکامم دگر از الفت ناکامی ها

بخت برگشته ما خیره سری آغازید
تا چه بازد دگرم تیره سرانجامی ها

دیرجوشیه تو در بوته ی هجرانم سوخت
ساختم این همه تا وارهم از خامی ها

تا که نامی شدم از نام نبردم سودی
گر نمردم من و این گوشه ی گمنامی ها

نشود رام سر زلف دل آرامم دل
ای دل از کف ندهی دامن آرامی ها

باده پیمودن و راز از خط ساقی خواندن
خرم از عیش نشابورم و خیامی ها

شهریارا ورق از اشک ندامت میشوی
تا که نامت نبرد در افق نامی ها
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹ - حالا چرا
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱ - دریاچه اشک
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.