هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و پراحساس، از زبان عاشقی بیان می‌شود که از درد فراق و اشتیاق به معشوق می‌نالد. او با استفاده از استعاره‌هایی مانند ساز، مرغ دل، بلبل و پروانه، احساسات خود را به تصویر می‌کشد و از معشوق می‌خواهد تا رازهای دلش را بشنود. شاعر در پایان با اشاره به گوهر اشک و گدایی در برابر معشوق، عمق عشق و نیاز خود را نشان می‌دهد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۳ - سوز و ساز

باز کن نغمه جانسوزی از آن ساز امشب
تا کنی عقده اشک از دل من باز امشب

ساز در دست تو سوز دل من می گوید
من هم از دست تو دارم گله چون ساز امشب

مرغ دل در قفس سینه من می نالد
بلبل ساز ترا دیده هم آواز امشب

زیر هر پرده ساز تو هزاران راز است
بیم آنست که از پرده فتد راز امشب

گرد شمع رخت ای شوخ من سوخته جان
پر چو پروانه کنم باز به پرواز امشب

گلبن نازی و در پای تو با دست نیاز
می کنم دامن مقصود پر از ناز امشب

کرد شوق چمن وصل تو ای مایه ناز
بلبل طبع مرا قافیه پرداز امشب

شهریار آمده با کوکبه گوهر اشک
به گدائی تو ای شاهد طناز امشب
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲ - آشیان عنقا
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴ - ساز حبیب
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.