هوش مصنوعی:
این متن به گذر سریع زمان، جوانی و فرصتهای زندگی اشاره دارد. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند گذر آب از کنار جوی، ابر از جلوی آفتاب و گندم از آسیاب، گذرا بودن عمر و جوانی را بیان میکند. او از مخاطب میخواهد که از لحظات زندگی لذت ببرد زیرا زمان به سرعت میگذرد.
رده سنی:
15+
مفاهیم عمیق فلسفی و گذر زمان ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعارهها و تصاویر شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارند تا به درستی درک شوند.
غزل شمارهٔ ۴۰ - شتاب شباب
شباب عمر عجب با شتاب می گذرد
بدین شتاب خدایا شباب می گذرد
شباب و شاهد و گل مغتنم بود ساقی
شتاب کن که جهان با شتاب می گذرد
به چشم خود گذر عمر خویش می بینم
نشسته ام لب جوئی و آب می گذرد
به روی ماه نیاری حدیث زلف سیاه
که ابر از جلو آفتاب می گذرد
خراب گردش آن چشم جاودان مستم
که دور جام جهان خراب می گذرد
به آب و تاب جوانی چگونه غره شدی
که خود جوانی و این آب و تاب می گذرد
به زیر سنگ لحد استخوان پیکر ما
چو گندمی است که از آسیاب می گذرد
کمان چرخ فلک شهریار در کف کیست
که روزگار چو تیر شهاب می گذرد
بدین شتاب خدایا شباب می گذرد
شباب و شاهد و گل مغتنم بود ساقی
شتاب کن که جهان با شتاب می گذرد
به چشم خود گذر عمر خویش می بینم
نشسته ام لب جوئی و آب می گذرد
به روی ماه نیاری حدیث زلف سیاه
که ابر از جلو آفتاب می گذرد
خراب گردش آن چشم جاودان مستم
که دور جام جهان خراب می گذرد
به آب و تاب جوانی چگونه غره شدی
که خود جوانی و این آب و تاب می گذرد
به زیر سنگ لحد استخوان پیکر ما
چو گندمی است که از آسیاب می گذرد
کمان چرخ فلک شهریار در کف کیست
که روزگار چو تیر شهاب می گذرد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
۱۴۴۷
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹ - گل پشت و رو ندارد
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱ - وداع جوانی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.