هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر از درد فراق و جدایی است. او از عشق و هجران می‌نالد و اشتیاقش به وصال را با تصاویر شاعرانه مانند آتش، ماه، و کتابت کبوتر بیان می‌کند. شاعر از ناتوانی در تحمل دوری می‌گوید و حتی مرگ را راه نجات از این رنج می‌داند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و وجود مضامینی مانند درد فراق، اشتیاق به مرگ، و تصاویر شاعرانه پیچیده، درک این شعر را برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌سازد. این محتوا برای نوجوانان و بزرگسالانی مناسب است که توانایی درک احساسات پیچیده و ادبیات غنی را دارند.

غزل شمارهٔ ۵۱ - مسافر همدان

مسافری که به رخ اشک حسرتم بدواند
دلم تحمل بار فراق او نتواند

در آتشم بنشاند چو باکسان بنشیند
کنار من ننشیند که آتشم بنشاند

چه جوی خون که براند ز دیده دل شدگان را
چو ماه نوسفر من سمند ناز براند

به ماه من که رساند پیام من که ز هجران
به لب رسیده مرا جان خودی به من برساند

بسوز سینه من بین که ساز قافیه پرداز
نوای نای گرهگیر دل شکسته نخواند

چه نالی ای دل خونین که آن شکوفه خندان
زبان مرغ حزین شکسته بال نداند

دلم به سینه زند پر بدان هوا که نگارین
کتابتی بنوسید کبوتری بپراند

من آفتاب ولا جز غمام هیچ ندانم
مهی که خود همه دان است باید این همه داند

بهر چمن که رسیدی بگو به ابر بهاری
که پیش پای تو اشگی بیاد من بفشاند

به وصل اگر نرهم شهریار از غم هجران
کجاست مرگ که ما را ز زندگی برهاند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۰ - جلوه جلال
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۲ - سیل روزگار
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.