هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و دلدادگی به معشوق سخن می‌گوید. او از پروانه‌ای که به شمع عشقش می‌سوزد، دیوانگی عشق، و جلوه‌های معشوق در جهان صحبت می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم فلسفی و عرفانی مانند رازآلودگی عشق و جدایی از غیر معشوق دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۵۹ - جلوه جانانه

شمعی فروخت چهره که پروانه ی تو بود
عقلی درید پرده که دیوانه ی تو بود

خم فلک که چون مه و مهرش پیاله هاست
خود جرعه نوش گردش پیمانه ی تو بود

پیرخرد که منع جوانان کند ز می
تا بود خود سبوکش میخانه ی تو بود

خوان نعیم و خرمن انبوه نه سپهر
ته سفره خوار ریزش انبانه ی تو بود

تا چشم جان ز غیر تو بستیم پای دل
هر جا گذشت جلوه ی جانانه ی تو بود

دوشم که راه خواب زد افسون چشم تو
مرغان باغ را به لب افسانه ی تو بود

هدهد گرفت رشته ی صحبت به دلکشی
بازش سخن ز زلف تو و شانه ی تو بود

برخاست مرغ همتم از تنگنای خاک
کورا هوای دام تو و دانه تو بود

بیگانه شد بغیر تو هر آشنای راز
هر چند آشنا همه بیگانه ی تو بود

همسایه گفت کز سر شب دوش شهریار
تا بانگ صبح ناله ی مستانه ی تو بود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸ - حافظ جاویدان
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۰ - خوابی و خماریی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.