هوش مصنوعی: این شعر از شهریار بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و ناامیدی است. شاعر از عشق ناکام، آرزوهای بربادرفته و درد فراق می‌گوید. او امیدوار است که روزی محبوبش بازگردد و دردهایش پایان یابد. تصاویر شاعرانه‌ای مانند شمع لرزان، پروانه، بلبل و لاله به احساسات شاعر عمق می‌بخشد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که درک آن برای نوجوانان جوان ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و اندوه نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

غزل شمارهٔ ۶۳ - اشک ندامت

گر به پیرانه سرم بخت جوانی به سر آید
از در آشتیم آن مه بی مهر درآید

آمد از تاب و تبم جان به لب ای کاش که جانان
با دم عیسویم این دم آخر به سر آید

خوابم آشفت و چنان بود که با شاهد مهتاب
به تماشای من از روزنه ی کلبه درآید

دلکش آن چهره که چون لاله بر افروخته از شرم
بار دیگر به سراغ من خونین جگر آید

سرو من گل بنوازد دل پروانه و بلبل
گر تو هم یادت ازین قمری بی‌بال و پرآید

شمع لرزان شبانگاهم و جانم به سر دست
تا نسیم سحرم بال و پرافشان به بر آید

رود از دیده چو با یاد منش اشک ندامت
لاله از خاکم و از کالبدم ناله برآید

شهریارا گله از گیسوی یار اینهمه بگذار
کاخر آن قصه به پایان رسد این غصه سرآید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۲ - او بود و او نبود
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۴ - روزه شکن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.