۶۰۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۲ - شهید عشق

به خاک من گذری کن چو گل گریبان چاک
که من چو لاله به داغ تو خفته ام در خاک

چو لاله در چمن آمد به پرچمی خونین
شهید عشق چرا خود کفن نسازد چاک

سری به خاک فرو برده ام به داغ جگر
بدان امید که آلاله بردمم از خاک

چو خط به خون شبابت نوشت چین جبین
چو پیریت به سرآرند حاکمی سفاک

بگیر چنگی و راهم بزن به ماهوری
که ساز من همه راه عراق میزد و راک

به ساقیان طرب گو که خواجه فرماید
اگر شراب خوری جرعه ای فشان بر خاک

ببوس دفتر شعری که دلنشین یابی
که آن دل از پی بوسیدن تو بود هلاک

تو شهریار به راحت برو به خواب ابد
که پاکباخته از رهزنان ندارد باک
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۱ - خدا حافظ
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۳ - غنای غم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.