هوش مصنوعی: شاعر در دل شب به دنبال باغ معشوق می‌گردد و از زمین و آسمان سراغ او را می‌گیرد. او خود را به جای آب روان می‌بیند و در جوی بغلتد تا به باغ معشوق برسد. شاعر خود را لاله نمی‌داند، اما همچون لاله داغ عشق معشوق را بر دل دارد. او از معشوق می‌خواهد که چراغ چهره‌اش را برافروزد تا راه باغش را در پرتو آن بیابد. شاعر از انعکاس افق و ابر، زلف معشوق را می‌بیند و آرزو می‌کند نسیم باغ معشوق شود تا شاخه‌های گل را ببوید. او در جستجوی معشوق از در و دیوار سرکشیده و حتی حاضر است جاسوسی کلاغ معشوق را بر عهده بگیرد. شاعر معتقد است که در بزم شراب معشوق، هیچ حریفی به پای شهریار نمی‌رسد، مگر اینکه شبی به غلامی او درآید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۸۴ - در کوچه باغات شمران

دل شبست و به شمران سراغ باغ تو گیرم
گه از زمین و گه از آسمان سراغ تو گیرم

به جای آب روان نیستم دریغ که در جوی
به سر بغلطم و در پیش راه باغ تو گیرم

نه لاله ام که برویم به طرف باغ تو لیکن
به دل چو لاله بهر نوبهار داغ تو گیرم

به بام قصر بیا و چراغ چهره بیفروز
که راه باغ تو در پرتو چراغ تو گیرم

به انعکاس افق لکه ابر بینم و خواهم
چو زلف بور تو انسی به چشم زاغ تو گیرم

نسیم باغ تو خواهم شدن که شاخه گل را
ز هر طرف که بچرخی دم دماغ تو گیرم

به جستجوی تو بس سرکشیدم از در و دیوار
سزد که منصب جاسوسی از کلاغ تو گیرم

حریف بزم شراب تو شهریار نباشد
مگر شبی به غلامی بکف ایاغ تو گیرم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۳ - گوهرفروش
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۵ - چه میکشم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.