هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عشق، فراق، انتظار و رنج‌های عاشقانه سخن می‌گوید. شاعر از دوری یار، تلخی روزگار و خاطرات شیرین گذشته می‌نالد و در انتظار معشوق، عمر خود را سپری کرده است. همچنین، اشاره‌ای به از دست دادن اختیار در عشق و باقی ماندن غزلی شاهکار از او دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فراق و رنج عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۱۱ - ناله های زار

به اختیار گرو برد چشم یار از من
که دور از او ببرد گریه اختیار از من

به روز حشر اگر اختیار با ما بود
بهشت و هر چه در او از شما و یار از من

سیه تر از سر زلف تو روزگار من است
دگر چه خواهد از این بیش روزگار از من

به تلخکامی از آن دلخوشم که می ماند
بسی فسانه شیرین به یادگار از من

در انتظار تو بنشستم و سرآمد عمر
دگر چه داری از این بیش انتظار از من

به اختیار نمی باختم به خالش دل
که برده بود حریف اول اختیار از من

گذشت کار من و یار شهریارا لیک
در این میان غزلی ماند شاهکار از من
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۰ - سه تار من
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۲ - گلهٔ خاموش
نظرها و حاشیه ها
۱۴۰۱/۹/۵ ۱۲:۵۳

خداوند استاد شهریار را رحمت فرماید. روحش شاد یادش گرامی.