هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر از غم و تنهایی، عشق نافرجام، و رنج‌های زندگی است. شاعر از ساز سه‌تار به عنوان همدم شب‌های تار خود یاد می‌کند و از بی‌وفایی روزگار و یاران شکایت دارد. او با اشک و ناله، دردهای درونی خود را بیان می‌کند و از خاطرات گذشته و عشق از دست رفته یاد می‌کند. در نهایت، شاعر خود را شهریار ملک سخن می‌داند که گوهر اشک‌هایش تنها یادگار اوست.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاطفی عمیق، غم و اندوه، و عشق نافرجام است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۱۰ - سه تار من

نالد به حال زار من امشب سه تار من
این مایه تسلی شب های تار من

ای دل ز دوستان وفادار روزگار
جز ساز من نبود کسی سازگار من

در گوشه غمی که فراموش عالمی است
من غمگسار سازم و او غمگسار من

اشک است جویبار من و ناله سه تار
شب تا سحر ترانه این جویبار من

چون نشترم به دیده خلد نوشخند ماه
یادش به خیر خنجر مژگان یار من

رفت و به اختران سرشکم سپرد جای
ماهی که آسمان بربود از کنار من

آخر قرار زلف تو با ما چنین نبود
ای مایه قرار دل بیقرار من

در حسرت تو میرم و دانم تو بی وفا
روزی وفا کنی که نیاید به کار من

از چشم خود سیاه دلی وام میکنی
خواهی مگر گرو بری از روزگار من

اختر بخفت و شمع فرومرد و همچنان
بیدار بود دیده شب زنده دار من

من شاهباز عرشم و مسکین تذرو خاک
بختش بلند نیست که باشد شکار من

یک عمر در شرار محبت گداختم
تا صیرفی عشق چه سنجد عیار من

جز خون دل نخواست نگارندهٔ سپهر
بر صفحهٔ جهان رقم یادگار من

زنگار زهر خوردم و شنگرف خون دل
تا جلوه کرد این همه نقش و نگار من

در بوستان طبع حزینم چو بگذری
پرهیز نیش خار من ای گلعذار من

من شهریار ملک سخن بودم و نبود
جز گوهر سرشک در این شهریار من
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۹ - گدا پادشاه کن
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۱ - ناله های زار
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.